وبلاگ محمد حسین

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
نویسندگان

خاطرات 921017

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۴۶ ق.ظ

خاطرات روزانه -921017:

بسم الله

هوووووووووووووووورررررررراااااااااااااااا!

مژده ، مژده ، امتحانات تمام شد!!!!

اینم برای خودش کابوسی بودا ، البته من که هیچی نخوندم ولی همین جوی که می داد لامصب بدجور حال آدم رو می گرفت ، از اول ترم با خودم گفته بودم ، دیگه شروع می کنم ...، دیگه شروع می کنم... ، خلاصه این رو یه چهل پنجاه بار گفتیم و ترم تموم شد!خخخخخ ، جالبش اینجاست که بازم رو حرفم مصمم بودم و حتی روزای آخر هم اراده ی جدی کرده بودم که حتما باید شروع کنم .

هیچی دیگه ، یه هفته مونده به آخر ترم برای خودم زمان بندی کردم ، الکترونیک فلان روز... ، فیزیک فلان روز ... اینقدر فصل دارن ، جزوه رو هم از فلان جا دانلود می کنم ، اصن زمان بندی کرده بودم در حد تیم ملی! ولی حیف که خواست خدا مانع شد ( همیشه موقع هایی که من خراب می کنم نمی دونم چرا خواست خدا ممانعت بعمل میاره ، یه نفر نیست تماس بگیره بگه لطفا این بخش ممانعت رو به روزهای دیگری موکول بفرمایید - با تشکر )

اصن توجه کردید؟

دخیخا ، یعنی دخیخن ها ، دخیخن وقتی که آدم می خواد درس بخونه ، هزار و یک جور "کوفت" از زمین و آسمون میریزه .

دقت می کنی می بینی حالِت اصلا مصاعد نیست ، بیشتر دقیق می شی ... نه ، انگار اصلا رنگ به رخسار نداری و الانه که بمیری ،

خلاصه می گی باید حتما استراحت کنم ،

استراحت که می کنی می بینی خوابه اصلا حالت رو جا نیاورده که هیچ یه غوزم گذاشته بالا غوزات ( قوز بالا قوزی شدی هههه:-))

باز برای اینکه حالت جا بیاد یه چرتی چیزی می زنی ... بیدار که میشی می بینی علاوه بر موارد فوق ( همون قوزی قوزیا ) کسل هم شدی( الان دیگه در این بخش به مقام قوز قوزی ِ قوزیان یا همان ابرغوز رسیدی) ، الان هم ساعت 9 شبه ، و خبر خوب اینه که شب هم قراره خوابت نبره....

خلاصه اینکه این ماجرا ادامه دارد ....

البته این موارد در روزهای عادی به هیچ وجه از یک آدمیزاده ی سالم دَر نمی شود ها!.

اینا همه از معجزات پایان ترمه!

بعهله...

حالا اینا به کنار ، دقت کردین؟؟؟؟؟

دقیقا موقع امتحانا که میشه تمام سریالای تلفیزیون جذاب میشه ، آقا اصلا شروع می کنن فوتبالای بندسلیگا رو نشون می دن ، یهو نمی دونم چی میشه باب اسفنجی میزارن در حد تیم ملی ، تمام فیلم سینمایی ها و موارد جذاب داشته و نداشته خودشون رو می خوان در عرض چند روز رو کنن !

هیچ وقت یادم نمیره امتحانات آخر سال دوم/سوم هنرستان داشتم از اون ور نامردا داشتن مسابقات جام جهانی فوتبال سال 98 رو پخش می کردن ، یعنی فاجعه ای بود در نوع خودش.

مادرم یه بار میومد نازم رو میکشید می گفت عزیزم برو درس بخون ، اینا به هیچ دردت نمی خوره ... (خرم می کرد)

بعد دفعه دیگه که می دید گوش نمیدم تهدید میکرد...

اصن یه وضی

ازون طرف هم جَوّش همه رو گرفته بود ، اساسی! کل کل می کردیم ، یه عده طرفدار ایتالیا شده بودن ، ما هم رفته بودیم تو گروه برزیلته ای ها... (اگه اشتباه نکنم اون کچله رونالدو هم سردسته شون بود)

میشستیم تمام بازی ها رو نگاه می کردیم ، حتی بازی نیجریته و اکیوادور و بینگلو وابیشا و خلاصه فکر کنم حتی اگه بازی کشور کن و سولوقون رو هم می ذاشتن من نگاه می کردم!

(یه همچین موجودی بودیم ما)

همچی که امتحانا تموم شدا ، اصلا فوتبال و کارتون و هر چی بود ته کشید...

هییییییییییی

بسوزه پدر عاشقی

 (داداش ، قربون دستت داشتی می سوزوندی ، این پدر "بازیگوشی" رو هم زحمتش رو بکش ، نامرد خیلی اذیت می کنه ، متشکر)

آره دیگه

عبرت! واحدی بود که هنوز پاسش نکردیم...

هنوز هم همون آش و همون کاسه

دقیقا تو این مدت دو هفته مونده به امتحانات تمام کوفت ها از زمین و آسمون می بارید.

یهو به خودم اومدم دیدم الانه که اگه هوای سهم هام رو تو بورس نداشته باشم همه سقوط خواهند کرد ، بی برو برگرد .

از طرف دیگه به ذهنم خطور کرد که چقدر دلم برای بچه های شبکه ( هم میهن ) تنگولیده! هی وای من ، اگه نرم و به صفحاتشون سر نزنم از غصه دق می کنم. شاهدم اونا از دوری من دلشون گرفت ، به هر حال وظیفه ی انسانی حکم می کنه که دلشون رو وا کنم... نه؟

از اون طرف به این سر بزن ، به اون سر بزن ، فلان جا رو چک کن ، بهمان کار رو بکن ....

علوم مذهبی رو بگو!!! تازه یادم افتاد که چقدر من به این موارد علاقه دارم و باید برم حتما حتما پی گیری کنم!

اینا همان و تمام شدن یکی دو هفته ی ما همان.

خلاصه اینکه :

برام دعا کنید ...

هیچ حال و روز خوشی نداره کارنامه ی بد بخت من...

هم اکنون نیازمند دعای سبزتان هستیم ...

 کمیته ی نادمین و خاسرین و جاماندگان امتحانات پایان ترم.

  • محمد حسین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی