وبلاگ محمد حسین

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی (ره) و دانش و فلسفه» ثبت شده است

سکانس ششم ) امام خمینی (ره) و دانش و فلسفه

 هستند دانشمندانی که به دانشی جزئی مثل فیزیک یا ادبیات یا شیمی مسلط می شوند و در آن پیشرو می شوند .

هستند دانشمندانی که در علوم کلی ای مثل ریاضی و فلسفه سرآمد و پیشگام می شوند .

هستند دانشمندانی که در طول قرن و یا دهر چنان اثر علمی از خود به یاد می گذارند که نامشان جاودان می ماند .

اما امام فرق می کرد.

امام در فلسفه و ادبیات و علوم دیگر ماهر بود ولی اینطور نبود که به اینها بسنده کند .

این علوم نبود که امام در آنها رشد کند .

امام رشدش در علوم به پایان رسیده بود و آنها را از بالا دیده بود و کم و کاست آنها را می دانست .

کل علوم ، بلکه کل فلسفه را بالا و پایین کرده بود و بواسطه ی احاطه شان آنها را تقدیر کرده بود.

این را هنگامی می توان به وضوح دید که چنین شعری از او سروده شود:

 

چنین شعری را اگر نگویم تا کنون ندیده بودم ، باید بگویم که کمتر دانشمندی به این مکان رسیده که همچین چیزی اصلا به ذهنش خطور کند !

    جز عشق تو، هیچ نیست اندر دل ما        عشق تو سرشته گشته اندر گِل ما

    اسفار[1]» و «شفاء[2]» ابن سینا نگشو    با آن همه جرّ و بحثها مشکِل ما

   با شیخ بگو – که راه من باطِل خواند         بر حقّ تو لبخند زند باطِل ما

    گر سالک او منازلی‌ سیر کند       خود مسلک نیستی‌ بود منزل ما

    صد قافله دلْ بار به مقصد بستند    بر جای‌ بماند این دل غافِل ما

    گر نوح ز غرق سوی‌ ساحل ره یافت   این غرق شدن همی‌ بود ساحِل ما.

 

در نامه ای از امام خمینی ره به عروسشان می خوانیم:

دخترم! سرگرمى به علوم حتى عرفان و توحید اگر براى انباشتن اصطلاحات است- که هست- و براى خود این علوم است، سالک را به مقصد نزدیک نمى‏کند که دور مى‏کند

و انسان هنگامی که فکر می کند درباره ی نویسنده ی چنین نوشته ای . بی گمان معلوم می شود که گوینده ی چنین متنی مطمئنا بر قله ی رفیعی از دانش نشسته . وگر نه چنین توصیه ای از کسی که در گیر و دار دانشی افتاده بر نمی آید ، بلکه اصلا چنین فردی نمی تواند افق دانشی را که او را احاطه کرده ببیند!


  • محمد حسین