وبلاگ محمد حسین

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب با موضوع «محمد حسین :: خاطرات» ثبت شده است

(بعد از هر نماز)حمد . آیه الکرسی . تسبیح حضرت زهرا علیها سلام . 3مرتبه سوره قل هو الله احد . 3مرتبه صلوات . 3مرتبه "وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمرِه قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرًا" (سوره طلاق آیه 2 و 3)





بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی. 34 الله اکبر 33 الحمد الله 33 سبحان الله 1 لااله الا الله و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد ... » را می‌خوانی.و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمدو بعد سه بار آیه مبارکه:وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)

  • محمد حسین

خواب دوم 13931226
خواب دیگرم در مورد کارت ملی ام بود که قبلا ثبت نام کردم و به صورت نامه آمده بود و اهل منزل دریافت کرده بودند و باز کرده بودند و دادنش بهم
سه مورد عجیب!
کارت روکشی پلاستیکی داشت! مثل کارت قبلی که غیر الکترونیکی بود و پرس شده بود
کارت با پست آمده بود در حالی که در حقیقت باید خودم بروم دریافتش کنم
کارت دارای رنگ کشیده ای بود یعنی یک طرف فیروزه ای بود و به سمت سفید کشیده شده بود و مابین اینها هم یک سری هلوگرام/مهر مانند نقره ای بود ولی اینهایی که من از مادر پدرم دیدم (این جدید ها) این شکلی نیست

  • محمد حسین

خاطرات روزانه -921017:

بسم الله

هوووووووووووووووورررررررراااااااااااااااا!

مژده ، مژده ، امتحانات تمام شد!!!!

اینم برای خودش کابوسی بودا ، البته من که هیچی نخوندم ولی همین جوی که می داد لامصب بدجور حال آدم رو می گرفت ، از اول ترم با خودم گفته بودم ، دیگه شروع می کنم ...، دیگه شروع می کنم... ، خلاصه این رو یه چهل پنجاه بار گفتیم و ترم تموم شد!خخخخخ ، جالبش اینجاست که بازم رو حرفم مصمم بودم و حتی روزای آخر هم اراده ی جدی کرده بودم که حتما باید شروع کنم .

هیچی دیگه ، یه هفته مونده به آخر ترم برای خودم زمان بندی کردم ، الکترونیک فلان روز... ، فیزیک فلان روز ... اینقدر فصل دارن ، جزوه رو هم از فلان جا دانلود می کنم ، اصن زمان بندی کرده بودم در حد تیم ملی! ولی حیف که خواست خدا مانع شد ( همیشه موقع هایی که من خراب می کنم نمی دونم چرا خواست خدا ممانعت بعمل میاره ، یه نفر نیست تماس بگیره بگه لطفا این بخش ممانعت رو به روزهای دیگری موکول بفرمایید - با تشکر )

اصن توجه کردید؟

دخیخا ، یعنی دخیخن ها ، دخیخن وقتی که آدم می خواد درس بخونه ، هزار و یک جور "کوفت" از زمین و آسمون میریزه .

دقت می کنی می بینی حالِت اصلا مصاعد نیست ، بیشتر دقیق می شی ... نه ، انگار اصلا رنگ به رخسار نداری و الانه که بمیری ،

خلاصه می گی باید حتما استراحت کنم ،

استراحت که می کنی می بینی خوابه اصلا حالت رو جا نیاورده که هیچ یه غوزم گذاشته بالا غوزات ( قوز بالا قوزی شدی هههه:-))

باز برای اینکه حالت جا بیاد یه چرتی چیزی می زنی ... بیدار که میشی می بینی علاوه بر موارد فوق ( همون قوزی قوزیا ) کسل هم شدی( الان دیگه در این بخش به مقام قوز قوزی ِ قوزیان یا همان ابرغوز رسیدی) ، الان هم ساعت 9 شبه ، و خبر خوب اینه که شب هم قراره خوابت نبره....

خلاصه اینکه این ماجرا ادامه دارد ....

البته این موارد در روزهای عادی به هیچ وجه از یک آدمیزاده ی سالم دَر نمی شود ها!.

اینا همه از معجزات پایان ترمه!

بعهله...

حالا اینا به کنار ، دقت کردین؟؟؟؟؟

دقیقا موقع امتحانا که میشه تمام سریالای تلفیزیون جذاب میشه ، آقا اصلا شروع می کنن فوتبالای بندسلیگا رو نشون می دن ، یهو نمی دونم چی میشه باب اسفنجی میزارن در حد تیم ملی ، تمام فیلم سینمایی ها و موارد جذاب داشته و نداشته خودشون رو می خوان در عرض چند روز رو کنن !

هیچ وقت یادم نمیره

  • محمد حسین