وبلاگ محمد حسین

پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
نویسندگان

خدایا کفر نمی گویم

پریشانم

چه می خواهی تو ازجانم

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

خداوندا

خداوندا تو مسئولی

خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است

چه رنجی می کشد انکس که انسان است و از احساس سرشار

است.
--------------------------------------
نه
-------------------------------------
خداوندا کفر نمی گویم
چه می خواهی تو از جانم
بگو تا دهم آن را
ولو اینکه جان بازم
مرا بی آنکه خود خواهم،
اسیر عشق خود کردی
خداوندا
خداوندا
تو مهربانی
تو می دانی
تو می دانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است.
چه عشقی می کند آن کس
که انسان است
و از مهرت سرشار سرشار است.
خداوندا برای هر چه با من کردی ،
برای هر آنچه بر سرم درآوردی ،
برای خوشی های جانانه،
برای خنده های کودکانه،
برای ظلم ها و غم هایت.
برای رنج های بی پایان...


ممنونم


خداوندا یک عمر ممنونم.

نمی دانستم
و می دانم
خداوندا بسیار ممنونم.


یک دل سیــــــــر ممنونم.



به قول یکی از دوستان "خدایا خیلی مرسی"
خیلی خیلی

  • محمد حسین

رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :إنَّ اللّه‏َ عز و جل أوحى إلى موسَى بنِ عِمرانَ أن : اِبدَأ بِالمِلحِ وَاختِم بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ فِی المِلحِ دَواءً مِن سَبعینَ داءً ، أهوَنُهَا الجُنونُ ، وَالجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، ووَجَعُ الحَلقِ وَالأَضراسِ ، ووَجَعُ البَطنِ .خداوند عز و جل به موسى بن عمران وحى کرد که : «با نمک ، آغاز کن و با نمک ، پایان ده ؛ چرا که درمان هفتاد درد ، در نمک است و کمترینِ این دردها دیوانگى ، جذام ، پیسى ، گلودرد ، دندان‏درد و شکم‏درد است» .

===================================

الإمام الباقر علیه‏السلام :کانَ فیما أوصى بِهِ رَسولُ اللّه‏ِ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم عَلِیّا علیه‏السلام أن قالَ : یا عَلِیُّ ، اِفتَتِح طَعامَکَ بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ فیهِ شِفاءً مِن سَبعینَ داءً ، مِنهَا: الجُنونُ ، وَالجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، ووَجَعُ الحَلقِ وَالأَضراسِ ، ووَجَعُ البَطنِ .امام باقر علیه‏السلام :از سفارش‏هاى پیامبر خدا به على علیه‏السلام این بود که فرمود : «اى على ! غذاى خویش را با نمک ، آغاز کن ؛ چرا که درمان هفتاد درد ، در نمک است و دیوانگى ، پیسى ، گلودرد ، دندان‏درد و شکم‏درد ، از جمله این دردهاست» .

===================================

رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :مَن أکَلَ المِلحَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وبَعدَ کُلِّ شَیءٍ ، رَفَعَ اللّه‏ُ عَنهُ ثَلاثَمِئَةٍ وثَلاثینَ نَوعا مِنَ البَلاءِ ، أهوَنُهَا الجُذامُ .پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :هر کس پیش از هر چیز و پس از هر چیز ، نمک بخورد ، خداوندْ سیصد و سى نوع بلا را که کمترینش جذام است ، از او برمى‏دارد .

===================================================

الکافی عن محمّد بن مسلم [عن الإمام الباقر علیه‏السلام]: إنَّ العَقرَبَ لَسَعَت رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم ، فَقالَ : لَعَنَکِ اللّه‏ُ ! فَما تُبالینَ مُؤمنا آذَیتِ أم کافِرا . ثُمَّ دَعا بِالمِلحِ فَدَلَکَهُ فَهَدَأَت .
ثُمَّ قالَ أبوجَعفَرٍ علیه‏السلام : لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فِی المِلحِ ما بَغَوا مَعَهُ دِریاقا
به نقل از محمّد بن مسلم ، از امام باقر علیه‏السلام: کژدمى ، پیامبر خدا را نیش زد . پیامبر علیه‏السلام فرمود : «خدایَت لعنت کند که هیچ برایت تفاوتى نمى‏کند که مؤمنى را بگزى یا کافرى را !» . پس قدرى نمک خواست و بر جاى گزِش مالید و در نتیجه درد ، فرو نشست . اگر مردم از آنچه در نمک هست ، آگاهى داشتند ، با وجود آن ، دیگر هیچ پادزهرى نمى‏جستند .

===========================================

الإمام علیّ علیه‏السلام :مَنِ ابتَدَأَ طَعامَهُ بِالمِلحِ ؛ ذَهَبَ عَنهُ سَبعونَ داءً وما لا یَعلَمُهُ إلاّ اللّه‏ُ عز و جل . امام على علیه‏السلام :هر کس غذاى خود را با نمک آغاز کند ، هفتاد درد و دردهاى بسیار دیگرى - که کسى جز خداوند عز و جل آنها را نمى‏داند - از وى دور مى‏شوند .

===========================================

الإمام الصادق علیه‏السلام :مَن ذَرَّ عَلى أوَّلِ لُقمَةٍ مِن طَعامَهِ المِلحَ ؛ ذَهَبَ عَنهُ بِنَمَشِ الوَجهِ .امام صادق علیه‏السلام :هر کس بر نخستین لقمه از غذاى خود نمک بپاشد ، کَـک‏مکِ صورت او از میان مى‏رود .

===========================================

رسول اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم- لِعَلِیٍّ علیه‏السلام: عَلَیکَ بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّهُ شِفاءٌ مِن سَبعینَ داءً ؛ أدناهَا الجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، وَالجُنونُ .پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم خطاب به امام على علیه‏السلام: بر تو باد نمک ؛ چرا که در آن ، شفاى هفتاد درد است که کمترین آنها جذام ، پیسى و دیوانگى است .
===========================================

الإمام الصادق علیه‏السلام :عَلَیکُم بِالأَبیَضَینِ الخُبزِ وَالرُّقَّةِ ، - یَعنِی المِلحَ - . . . وإنَّ فِی الرُّقَةِ أمانا مِنَ الجُذامِ ، والبَرَصِ ، وَالجُنونِ . امام صادق علیه‏السلام : بر شما باد آن دو سفید : نان و نمک . . . که ایمنى از جذام و پیسى و دیوانگى ، در نمک است .==================================

مطالب بالا از سایت  http://www.hadithcity.com/Hadith.aspx?id=3284

 مطالب پایین از سایت http://tebyan-zn.ir/News-Article/healthy_safe_life/islamic_medicine/2011/1/26/18193.html

==================================

آشنایی با طبّ آل الرّسول (ص) و خواص نمک

رسول خدا(ص) در روایت دیگری می‌فرمایند: «قبل از هر خوراک و پس از آن نمک بخورید». حضرت علی(ع) نیز می‌فرمایند: «هرکس غذای خود را با نمک آغاز کند، هفتاد درد و دردهای بسیار دیگری را که کسی جز خداوند آنها را نمی‌داند از وی دور می‌کند». این دو حدیث از مهم‌ترین احادیث پیرامون نمک است. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «اگر مردم می‌دانستند که در نمک چه خواصّی هست، خود را جز به آن مداوا نمی‌کردند».
جایگاه نمک در تغذیه

 دربارة نقش نمک در تغذیه، مطالبی به صورت پراکنده شنیده‌ایم؛ از جمله اینکه چاشنیِ خیلی خوبی است که اگر در سبد غذایی روزانة ما قرار نگیرد گویا اصلاً غذا نخورده‌ایم. ولی چرا بعضی‌ها همیشه از این چاشنی استفاده نمی‌کنند، یا دلیل نقل مطالب ضدّ و نقیض دربارة استفاده از نمک چیست؟ دکتر حسین روازاده فارغ‌التّحصیل پزشکی از دانشگاه تهران و دارای تحصیلات خارج از کشور و پژوهشگر و محقّق در طبّ اسلامی1 و سنّتی، در این مطلب به تبیین علمی این مادة غذایی در طبّ اسلامی می‌پردازد.

یکی از داروهایی که خداوند آن را در طبیعت به ودیعت نهاده، نمک است و به عربی آن را «ملح» می‌گویند. اصطلاح «ملیح» به معنی نمکین، که زیاد نیز به کار می‌رود، از همین ریشه است. رسول خدا(ص) در روایتی که شیعه و سنّی ـ متّفقاً ـ آن را نقل کرده‌اند، می‌فرمایند: «مَثل أصحابی کالملح لایصلح طعامٌ إلّا به؛ مثل اصحاب من همچون نمک است که هیچ غذایی، جز به وسیلة آن اصلاح نمی‌پذیرد». شاید در چند دهة اخیر، کمتر به نقش نمک در بهبود تغذیه توجّه شده است. ما غالباً نمک را به عنوان ماده‌ای که مزة غذا را تغییر می‌دهد شناخته‌ایم، نه ماده‌ای که خود به تنهایی می‌تواند به عنوان یک داروی ـ به اصطلاح معدنی ـ برای درمان بیماری‌ها مورد استفاده قرار بگیرد. طبق این حدیث، نمک «مصلح» ـ اصلاح‌کنندة غذا است و هر کس می‌خواهد غذای سالم بخورد، حتماً باید به آن نمک بزند؛ یعنی غذا بدون وجود نمک صلاح نمی‌پذیرد؛ همان‌گونه که امّت پیامبر بدون وجود پیامبر اصلاح نمی‌پذیرند. اگر به غذا نمک زده نشود از نظر بهداشتی دچار اشکال شده، حتی می‌تواند در بعضی موارد فاسد تلقی شود. این مطلب نشان‌دهندة ارزش و اهمّیت نمک است.

در زمان قدیم، یکی از کارهای مرسوم این بوده که تخم مرغ را در لایه‌های نمک نگه‌داری می‌کردند. یعنی یک لایه نمک می‌ریختند و یک لایه تخم مرغ می‌گذاشتند تا یک ظرف مخصوصی پر می‌شد و هر وقت که نیاز داشتند نمک را پس می‌زدند و تخم مرغ را بیرون می‌آوردند. با این روش اگر تخم مرغ یک ماه هم در لابه‌لای نمک می‌ماند چنان بود که گویی همان لحظه آن را تازه از مرغ گرفته باشند. نمک از صدمه دیدن مواد توسط میکروب‌ها، قارچ‌ها و آلودگی‌های محیطی که آن را تهدید می‌کند، جلوگیری می‌کند. حتی در بعضی از کوه‌ها یا جاهایی که نمک‌زارهای بسیار قدیمی و سنگین وجود داشته، می‌توان لابه‌لای این نمک‌ها جاندارانی را یافت که قرن‌ها میان نمک مانده‌اند و هیچ تغییری در آنها صورت نگرفته است. نمک‌سود کردن ماهی یا ماهی دودی و ماهی شور نیز از نمونه‌های دیگر این نوع کاربرد نمک است.

امّا چرا گفته می‌شود: نمک مضر است؟ واقعیت این است که ما اطلّاعات بسیار جسته و گریخته‌ای دربارة نمک در جامعه‌مان می‌شنویم، امّا علمی بودن این مطالب تا حدّ زیادی روشن نیست. نویسنده نیز تاکنون مستندات علمی این‌گونه سخنان را ندیده است. متأسفانه این‌گونه شایعات، حتی در میان پزشکان هم رایج است؛ چنان‌که به بیمارانشان توصیه می‌کنند که نمک نخورید زیرا فشار خونتان بالا می‌رود، در حالی که به عکس، مقالات علمی متعدّدی مبنی بر اینکه نمک فشار خون را پایین می‌آورد یا حدّاقل در فشار خون تأثیری ندارد، موجود است.

در چند قرن گذشته، نمک خوردن در فرهنگ ما خیلی باب بوده تا آنجا که قیمت آن نیز به همین سبب در حدّ بالایی قرار داشته است. حتّی به سبب اهمیّت زیادی که به نمک در طول تاریخ ما داده می‌شده، در بین ملّت ایران رسم شده بود که هرگاه شخصی از منطقه‌ای به منطقة دیگر مسافرت می‌کرد و به میهمانی می‌رفت، مثلاً از کرمان به طالقان می‌رفت، توقع می‌رفت که نمک کرمان را به طالقان ببرد یا بالعکس و اگر احیاناً در این مسیر یادش می‌رفت یا به نوعی قصور می‌کرد میزبان به شوخی به او می‌گفت: «بشکند این دست که نمک ندارد».

رسول خدا(ص) در روایت دیگری می‌فرمایند: «قبل از هر خوراک و پس از آن نمک بخورید». در میان قدیمی‌ها رسم بر این بوده که در جیبشان قطعه‌ای سنگ نمک می‌گذاشتند و اگر می‌خواستند چیزی میل کنند، قبلش مقدار کمی از آن را به زبانشان می‌مالیدند و بعد از خوردن هم مجدداً همان عمل را تکرار می‌کردند. حضرت علی(ع) نیز می‌فرمایند: «هرکس غذای خود را با نمک آغاز کند، هفتاد درد و دردهای بسیار دیگری را که کسی جز خداوند آنها را نمی‌داند از وی دور می‌کند». این دو حدیث از مهم‌ترین احادیث پیرامون نمک است. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «اگر مردم می‌دانستند که در نمک چه خواصّی هست، خود را جز به آن مداوا نمی‌کردند». چنان‌که از فرمایشات رسول گرامی و ائمة اطهار(ع) برمی‌آید، نمک از دستة «داروها»ست و علاوه بر اینکه تغذیه و غذا را سالم می‌کند و بیماری‌ها را از غذا می‌گیرد، خود نیز یک نوع داروست. به همین دلیل ما نمی‌توانیم به سادگی این داروی مهم را که ده‌ها بیماری را از انسان دفع می‌کند، صرفاً با یک شایعه از غذای مردم دور کنیم.

در طبّ اسلامی تأکید بر این است که نمک را باید در حدّ اعتدال مصرف کرد. اعتدال یعنی اینکه نباید غذا بسیار شور باشد و در مواردی هم که میل به نمک وجود دارد باید نمک مصرف شود. بدن خودش به صورت ـ به اصطلاح ـ خودکار، نمک زیاد را قبول نمی‌کند. آن کسانی که احیاناً نمک زیاد مصرف می‌کنند اشتباهاً نمک زیاد مصرف می‌کنند و ما به آنها اعلام می‌کنیم که شما فقط در زمانی که احساس می‌کنید غذایتان کم‌نمک است به آن نمک بزنید.

یکی از خواصّ مهمّ نمک، «گندزدایی» یا به عبارتی همان میکروب‌زدایی و ضدّ عفونی کردن است. طبق آخرین تحقیقات علمی، در هر قطره بزاق دهان ـ معادل یک گرم ـ چیزی حدود یک میلیون میکروب وجود دارد. امّا به محض اینکه قبل از غذا نمک وارد دهان می‌شود، این میکروب‌ها را از بین می‌برد. از قدیم‌الایام هم گفته‌اند: «هرچه بگندد نمکش می‌زنند». حتّی حکمای قدیم نظر بر این دارند که اگر کسی مُرد، علّت گندیدن جسدش این است که حداقل 48 ساعت به آن جسم نمک نرسیده است. یعنی اگر ما به فردی بگوییم نمک نخور ـ این اصطلاح غلطی که در جامعه باب شده ـ کمر به قتل آن فرد بسته‌ایم.

بحث در مورد نمک بسیار زیاد است. در غذاها چهار مزه وجود دارد: 1. شوری، 2. تلخی، 3. ترشی و 4. شیرینی. جالب اینکه دهان و دندان‌های ما فقط با شوری رفاقت دارد؛ یعنی سه مزة دیگر، هر سه، عامل خرابی دندان‌ها هستند و چون شوری یک مزة غالب است رسول خدا(ص) فرموده‌اند بعد از غذا شوری ـ به اصطلاح نمک ـ مصرف کنید. نمک بلافاصله بر سه مزة دیگر غالب می‌شود و مزه‌های دیگر را کنار می‌زند و دندان ما سالم می‌ماند. به همین دلیل خمیردندانی که شیرین است مورد تأیید ما نیست. همچنین می‌توان به جای نمک از سرکه نیز در پایان غذا استفاده کرد. امّا برای عموم جامعه مصرف سرکه بعد از غذا مشکل است و چنانچه نمک هم درون سرکه ریخته و میل شود آن تأثیری را که ما از سرکه و نمک می‌خواهیم قطعاً دوچندان می‌شود.

یکی از موادی که در طبّ اسلامی در اثر برخی خوراکی‌ها در بدن ایجاد می‌شود، «بلغم» است. این یکی از چهار نوع مزاجی است که در بدن ما وجود دارند و عبارتند از: «صفرا»، «سودا»، «دم» و بلغم. یکی از این مواد که باعث چاقی در انسان می‌شود، بلغم است. همچنین مواد غذایی که طبیعتش سردی و تری داشته باشد عامل چاقی است؛ مثل ماهی و ماست. اینجا نمک ارزش خودش را نشان می‌دهد، چون نمک طبیعتش یک طبیعت به اصطلاح گرم و خشک است و چون بلغم در غذاهای روزانة ما فراوان ایجاد می‌شود، خواه ناخواه برای جلوگیری از چاقی مفرط، طبق دستورات حکیمانه باید نمک خورد تا نمک بتواند آن سردی و رطوبت مواد غذایی را کاهش بدهد. حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: «هر کس بر نخستین لقمة غذای خود نمک بپاشد کَک و مک صورت او از میان می‌رود» یا در جای دیگری رسول خدا(ص) تأکید دارند که «نمک بیش از سیصد و اندی بیماری را درمان می‌کند که کمترین آن جذام است». بنابراین روشن است که نمک چقدر در دفع امراض اهمیت دارد که کمترین اثر آن دفع جذام است.

حال پرسش این است که این نمکی که طبق توصیة رسول خدا(ص) باید میل شود، چه نوع نمکی است و آیا همین نمکی که در بازار موجود است مورد تأیید است یا نه؟ روشن است که اگر ما نمکی را ارائه کنیم که یُد طبیعی داشته باشد، بر نمکی که ید شیمیایی دارد ارجح است. این کار کسانی است که اطلاعات کافی دارند تا بگویند نمک طبیعی وجود دارد که می‌تواند کار نمک یددار را بکند. امّا برتری ید طبیعی بر ید شیمیایی چیست؟ برتری‌اش این است که اگر بدن انسان نیاز به ید نداشته باشد، ید طبیعی را به راحتی از بدن دفع می‌کند. این نوع ید، به محض باز شدن پاکت نمک، به راحتی فوران نمی‌کند.

از نظر علمی گفته می‌شود که نمک مناسب و کامل از نظر ارزش غذایی می‌تواند دو نوع ید داشته باشد؛ ید به صورت «یُدات» یا به صورت «یُدور»، که آن را یدیت هم می‌گویند. بهترین مقدار یدات را در داخل نمک در برخی از کشورهای اروپایی دو واحد پی‌پی‌ام (واحد اندازه‌گیری ید) می‌دانند. امّا متأسفانه این مقدار ـ براساس آزمایشات ـ در مورد نمک‌هایی که در بازار موجود است، مقدار بسیار بسیار نامناسب ـ در حدود 6/37 و 6/43 واحد یدات ـ و غیر یکنواخت است. کسانی که تخصّص علمی دارند، می‌دانند وقتی یدات یکنواخت نباشد بسیار برای بدن ضرر دارد. به علاوه این نمک‌ها به سختی در آب حل می‌شوند که همین امر نشان دهندة ناخالصی شدید آن است. در صورتی که بهترین نمکی که به طور طبیعی وجود دارد، نمک دریا و نمک دریاچة ارومیه است. براساس تجزیه و ترکیب‌های لازم، اعلام شده است که خوشبختانه این نمک به طور طبیعی 1/1 یدات بیشتر ندارد. از همه مهم‌تر اینکه مواد حیاتی که در حال حاضر خیلی در پزشکی در مورد آن صحبت می‌شود ـ یعنی منیزیم و کلسیم ـ به هیچ وجه در نمک‌های بازار وجود ندارد، در صورتی که در نمک دریا 75/483 پی پی ام وجود دارد که خود این از بیماری‌های بسیار زیادی جلوگیری می‌کند.
ادامه دارد...
 
حسین روازاده گردآوری:گروه تندرستی و زندگی سالم
http://www.tebyan-zn.ir/healthy_safe_life.html
 
پی‌نوشت:
1. در جلد نه، صفحه شش حدیث نور از امام خمینی(ره) نقل شده است، زمانی که پزشکان علاقه‌مند به طب سنتی به حضور ایشان می‌رسند ایشان می‌فرمایند که، «شماها در زمان مناسب به دنبال طبّ سنتی و اسلامی بروید و آنها هم به دنبال طبّ وارداتی بروند».

  • محمد حسین

سلام


می گویند که خدا از انسان جداست.


خوب آخر خودت فکر کردی چه می گویی؟

خواستی ابرویش را صاف کنی زدی چشمش را هم خراب کردی.

خوب آخر عزیز من این ابرو صافی اش در کجی اش است. چرا توجه نمی کنی؟

اگر می خواست صاف می آفرید.

یا نکند کج آفریده که شما اصلاحش بفرمایید؟

یا نکند این را هم می بندید به دریای مجاز هایی که برای خدا در نظر گرفته اید؟

یا نکند تاویل می فرمایید تا کلام را از موضعش انحراف بدهید و حرف خود را از دهان دیگری بزنید؟


خوب آخر عزیز من ببین معلم کیست و متعلم کیست؟ شما قرار است آموزشگر باشید یا خدا؟


همچین :(


یک لحظه بشین ببین اگر خدا واقعا جدا بود چه کوفتی می شد این جهان.

یک لحظه فکر کن که در تمام شئون دو موجود جدا از هم "مستقل" و "غنی" هستند.

چرا دقت نمی کنی؟


شیطان می گوید بزنم فکش را بیاورم پایین ها! D:

استغفر الله خدایا توبه :)


اصلا یک چیزی.

این زندگی اگر آخرش اویی نباشد به چه درد می خورد؟

واقعا به چه درد می خورد؟

عشق بازی با او وقتی وصالی نباشد به چه درد می خورد؟

عبادتی که هیچ چیزش به او نمی رسد به چه درد کسی می خورد؟

یا اینکه می گویی خود عبادت به خدا نمی رسد ولی تصویرش به او می رسد؟ یا بوی آن به خدا می رسد؟ یا اینکه خدا می فهمد بدون اینکه تصویر آن به خدا برسد؟ یا اینکه خدا نمی بیند و می فهمد؟ یا اینکه خدا بدون دیدن می بیند؟ یا چه؟

آخر مگر بدون ارتباط با خدا موجودی ممکن است موجود شود؟


هعیــــــــــــ

  • محمد حسین

سلام

بعضی مواقع آدم نگاه می کند می بیند که اساس این فیزیک و شیمی و سایر علوم را بر پایه حماقت گذاشتند.

من زیاد با فیزیک سر و کار نداشتم ولی بخاطر درسم مجبورم مقداری فیزیک بخوانم.

برای من که تازه دارم فیزیک می خوانم (و این بعد از مدتی تحصیل و نیز بعد از مدتی مطالعه فلسفه بوده) یک سری مطالب کاملا احمقانه و دور از ذهن است.

مگر نه اینکه فلسفه باید مقدم بر فیزیک باشد؟

مگر نه اینکه مسائل کلی تر باید قبل از مطالب جزئی تر بررسی شود؟

مگر نه اینکه تعاریف باید دقیق باشد؟

خوب من احساس می کنم یک سری تعاریف غلط یا به قول استادمان Brain Washing ها (شستشو های مغزی) این وسط اتفاق افتاده که کسی هم نمی آید بگوید "بابا جان! این چرت و پرت هایی که می گویید، اینها خشت های بنیادی نظریات فیزیکی شماست. چرا روی آنها دقت نکردید؟ آن وقت آمدید روی یک سری چیز های بی خود سال ها وقت گذاشته اید؟؟؟؟"


نمونه اش:

تعریف جسم.

نمونه اش:

تعریف ماده.

نمونه اش:

تعریف انرژی.

نمونه اش:

تعریف فوتون.

نمونه اش:

تعریف کار.

نمونه اش:

تعریف حرکت.

نمونه اش:

تعریف اصطکاک و برخورد.


در علوم احمقانه می گویند فوتون و اشعه هایی که از خورشید می آید باعث دیدن می شود و....

ولی یک ذره دقت نکرده اند که واقعا این فوتون است که باعث دیدن می شود؟ یا اینکه این بنده خدا خودش با چیز دیگری روشن شده؟ ما با فوتون می بینیم؟ یا با نور؟ نور همین فوتون ها و امواج و ذرات هستن؟؟؟؟؟؟ آیا؟ کسی که اندکی بوی فلسفه ی اشراق به گوشش رسیده باشد این حماقت ها را نمی تواند قبول کند. اصلا یک نفر عاقل چطور می خواهد توجیه کند که ما در هنگام خواب هم با فوتون!!! می بینیم؟


می آیند می گویند عالم کوانتیده و گسسته است. آخر مگر می شود؟ اصلا گسستگی مگر معنی دارد؟ اصلا اگر گسستگی باشد رابطه ی بین دو شیء گسسته چطور امکان پذیر خواهد بود؟ اصلا معنی ندارد که دو شیء گسسته با هم ارتباطی بر قرار کنند. چه از نظر نیروی گرانشی و چه از نظر الکتریکی و چه از نظر سایر ارتباطات دنیوی یا اخروی. (همین طور کسانی که قائل به گسستگی انسان از خدا هستند)


دیگر اینکه می گویند انرژی ربطی بر کار است.

و بعد کار را چطور تعریف می کنند؟

جسم را چطور تعریف می کنند؟!


 و ...


یک نفر باید بیایید به این احمق ها (واقعا احمق ها) بگوید "جمعش کنید بابا"

  • محمد حسین

گزیده هایی از درس استاد آیت الله جوادی آملی در خصوص امام باقر ع

========================================

کسی که در درون ، کرسی وضع بر با نکرد وضع بیرون فایده ای برایش ندارد

 

چرا در خدا تکلم نکنیم؟

امام می فرماید عدهای کردند و سرانجام کارشان دچار حیرت و دیوانگی شدند

دریایی است بیکران.

نمی شود گفت من به اندازه ی قدرت خودم می فهمم

***چون هر جای این بحر مثل تمام آن است!!!***

 

هر جیزی پایانی دارد و پایان هر جیزی اوست.

و ان الی ربک المنتهی.

پایان فهم و فکر هم اوست!!!

نه غواصی عرفا نه استدلال حکما، هیچکدام به او نمی رسد.

 

استاد می فرماید جلسات خصوصی ما جیزهایی می گوییم که در نزد عموم نمی گوییم.

در نزد عموم از خدا با مثل اقیانوس نامتناهی و آفتاب صحبت می کنیم

حال آنکه آفتاب دیدنی نیست و ففط شعاع آن دیدنی است!(((بحر هم که گفته شد)))

  • محمد حسین

گزیده هایی از جلسات اخلاق استاد آیت الله محمد شجاعی جلسه 861225

===============================

حضرت عیسی را خدا از همان تولد برای خودش خالص کرده بود.

 

من اخلص لِلّه اربعین صباحاً جرت ینابیعُ الحکمة من قلبه علی لسانه.

کسی که چهل روز به خدا اخلاص بورزد، چشمه های حکمت از دلش بر زبانش جاری می شود.

 

هنگامی که مدتی انسان "عمل" را انسان برای خدا تخلیص می کند به اخلاص "دل" می کشد.

 

الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ  لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ

احسن عمل

امام صادق ع می فرماید به کثرت عمل نیست

به اخلاص عمل است .

 

متوجه باشید که جان عمل نیت است

کل یعمل على شاکلته

***برای کمی عمل غصه نخورید ولیکن غصه عدم قبولش را بخورید***

  • محمد حسین

گزیده هایی از جلسات اخلاق استاد آیت الله محمد شجاعی  جلسه  861216

===============================

***شخص اخلاص کننده تدریجا به جایی می رسد که می بیند دارد خود را گم می کند*** یعنی دارد فانی می شود به فنا که رسید مراحل فنا را طی می کند و از اخلاص کننده به خالص شده تبدیل می شود.(((مخلِص -> مخلَص )))

واذکر عبادنا إبراهیم وإسحاق ویعقوب أولی الأیدی والأبصار ---- إنا أخلصناهم بخالصة ذکرى الدار

سعدیا چون بت شکستی خود نباش /// خود پرستی کمتر از اصنام نیست

یعنی خداوند در قیامت انسان را از وجه الخلقی پاک می کند و به سمت وجه اللهی می برد.

***البته نه یکباره بلکه از ابتدای خلق!!!***

تا اینکه از ننگ خود خلاص می شود ! و در قلب و درونش فقط خدا می ماند.

مخلصین در نفخ صور در محشر حاضر نمی شوند!!! و فزع آن محزونشان نمی کند.

اصلا این مراحل برای این هست که آن احضار شدگان مراحل را طی کنند و پاک شوند!!!

 

إنا أخلصناهم بخالصة ذکرى الدار یعنی یاد وطن کردن

***حب الوطن من الایمان***(((تفسیر اینها را نگاه کن از حب وطن ، تفسیر ما را نگاه کن!!!)))

 

مخلصین در آن حال خدا را بهتر می شناسند.

سبحان اللّه عما یصفون  الا عباد اللّه المـخـلصـیـن---------- -فقط وجه الله می تواند وجه الله را توصیف کند!

 

وقتی که انسان از قید خودش رها شد ، راه نفوذ شیطان هم بسته می شود. شیطان از راه خود هر موجود به او نفوذ می کند. شیطان در قرآن به خوبی توصیف شده است.

  • محمد حسین


ریا در برابر اخلاص است.

ریا را به چهار دسته تقسیم می کنیم.

یکی اینکه نیت بالکل ریا باشد.

دیکری اینکه بعد از قصد ریا قصد ثواب هم داشته باشد .

بعدی مرائی نصف به نصف نیت دارد به طوری که اگر یکی از موارد نباشد کار را انجام نمی دهد.(((مرائی یعنی ریا کننده)))

 

چهارم اینکه اصل قصد تقرب است ولی هنگامی که کسی بفهمد عمل را بهتر و با نشاط تر انجام میدهد.این آخری را فقط چند تا از علما گفته اند که اصل عمل باطل نمی شود.ولی اکثرعلما همه را شرک می دانند و موستوجب عقاب!!!

 

علی ع می فرماید:

مرائی سه حالت دارد:

ینشط اذا رءا ناس

یکسل اذا وحده

و یحب ان یحمد فى جمیع اموره

قال الصادق (ع): « للمرائی ثلاث علامات، یکسل اذا کان وحده و ینشط اذا کان الناس عنده و یتعرض فی کل امر للمحمدة »
تاریخ  :  1390/06/13
خلاصه  :  امام صادق (ص) فرمودند: علامت ریاکار سه چیز دارد: هنگامی که تنهاست در انجام اعمال الهی کسل است و وقتی کسی نزد اوست در این کار بسیار با نشاط است و در تمام کارهایش به دنبال ستایش و مدح مردم است.(الخصال، ج1، ص 121)

باسناده عن ابى عبدالله علیه السلام قال : قال امیرالمؤ منین علیه السلام :
ثلاث علامات للمرائى : ینشط اذ راءى الناس ، و یکسل اذا کان وحده ، و یحب ان یحمد فى جمیع اموره  http:// ghadeer.org

 

خدا می فرماید: من بهترین شریک هستم هرگه کسی را با من شریک کنند در عملی نخواهم پذیرفت از او

 

نکته: سرور در اثناء عمل بخاطر دیدن کسی اگر باعث تغییر عمل نشد اشکال ندارد.

  • محمد حسین

 

جلسه 861120

سوره مائون

 

خدا می گوید بروید از آنها که اعمال را برای آنها انجام می دادید پاداش بخواهید.

ائمه می گفتند این حب ما را برای خدا قرار بدهید.

 

به ازای هر عمل صورتی در انسان پیدا می شود که این صورت ها در تنگی ها و فشارهای قبر به نزد انسان می آیند و انسان در آن حالت ها برای خودش متمثل می شود.

ولی صورت ریاکار زشت خواهد بود.

بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ

***اعمالی که برای کسب بهشت انجام شده باشد تا بهشت می رود و به رضوان خدا نمی رسد***

 

امام باقر ع می فرماید عمل برای خدا سخت است و نکهداری آن سخت تر

یعنی حتی عملی که فقط برای خدا در خفی انجام می شود هم می تواند از مقام خفی بودنش بیافتد و حتی ریا شود.

 

این ریا و بیان عمل می تواند به غیر زبان باشد!!!

 

***راه علاج ریا اصلاح نیت است.***

 

انسان باید گناه را هم مخفی نگه دارد.

  • محمد حسین

گزیده هایی از درس اخلاق آیت الله شجاعی ----جلسه ی 861113 -- موضوع: ریا
=====================
ریا ریشه در جاه طلبی و منفعت و شهرت طلبی دارد و برای سالک بسیار بیش می آید و مبارزه با إن بسیار سخت است.

جه در عبادات جه در سایر اعمالی که ممکن است از آن به با تقوا بودن یا عاقل بودن یا خوب بودنش بی ببرند.
مثلا رنگ زرد جهره و لاغر اندامی یا لحن و صدا!(((منظور استاد این هست که شخص طوری رفتار کند که جلب مردم را در نظر داشته باشد از آن رفتار ، نه قرب خدا را)))
یا نوع راه رفتن .
در رفتار طوری بودن که ناشی از قلبش نبوده.
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا (((ببینید چقدر قشنگ این آیه را فهمیده اند!!!)))
ریا کار هنکامی که عملی را برای غیر خدا می کند(((عملا برای خدا شریک قایل شده است)))
ریا از مراتب شرک است.
****در نطام وجود همه چیز واقعی است و قرار دادی نیست.****(((توجه به این نکته خیلی جالب است)))
شراب خوار می تواند توبه کند.
اما ریا را نمی بخشد.
چرا که برای او انجام نشده.
خدا "نمی خواهد" سننش را نقض کند.

  • محمد حسین